تعبیر خواب کفش از سایت یورفان مشاهده میکنید:
محمد بن سیرین
دیدن کفش درخواب، دلیل زن بود
اگر بیند کفش نو در پای کرد، دلیل که زنی بخواهد یا کنیزکی بخرد
اگر درخواب کفش خود را سیاه بیند، دلیل که آن زن توانگر بود
اگر کفش را سبز بیند، دلیل که آن زن مستوره بود
اگر کفش را سرخ بیند، دلیل که آن زن معاشر بود
اگر زرد بیند، دلیل که آن زن بیمارگونه بود
منوچهر مطیعی تهرانی
کفش در خواب ما زن است و همسر. برای زنان دیدن کفش در خواب زندگی زناشویی است که شوهر اصل کلی آن است .
اگر زن دارید و در خواب کفش ببینید خواب شما به همسرتان بر می گردد و نویی و کهنگی و رنج و راحت آن اشاره ای است به روابط بیننده خواب و همسرش. ولی اگر بیننده خواب ازدواج نکرده باشد و در خواب ببینید کفشی جدید و نو پوشیده ازدواج می کند.
اگر مردی در خواب ببیند کفش هایش لنگه به لنگه پوشیده از همسرش جدا می شود و چنانچه مرد مجردی این خواب را ببیند زنی کج خو و بد خلق نصیب او می شود.
اگر مردی در خواب ببیند کفش پایش را می زند با همسرش اختلاف پیدا می کند. اگر ببیند کفش برای پایش کوچک شده همسرش از او تقاضائی می کند که قادر به بر آوردن آن نیست.
اگر مردی در خواب ببیند کفشش سوراخ شده زنش به او خیانت می کند و اگر ببیند کفشش آن قدر فرسوده است که نمی تواند بپوشد همسرش بیمار می شود.
این تعابیر برای زنان نیز هست با این تفاوت که کفش زن به زندگی خانوادگی او نیز اشاره می کند و تنها شوهرش مطرح نیست.
آیتانوس
جعبه کفش در خواب مادر زن است به همین علت مردان غربی کفش خود را بدون جعبه می خرند و به خانه می برند و شرقی ها علاقه دارند که حتما کفش شان جعبه داشته باشد.
آن اشاره ای طنز آمیز به این نکته است که مردان غربی با مادر زن خویش رابطه صمیمانه و خوبی ندارند و در مغرب زمین بسیاری از جدایی ها به علت وجود مادر زن اتفاق می افتد اما زنان آسیایی داماد خویش را مانند پسر خود دوست دارند و به او محبت می کنند
اگر خانمی در خواب ببیند پاشنه کفشش کند شده شوهرش بیکار می شود و اگر زنی ببیند که کفش مردانه پوشیده صاحب پسر می شود.
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
:::::::::::پل تاریخی آجی چای در تبریز::::::::::
تنها گذرگاه قدیمی ایران و بخشی از دنیای مشرق زمین به دنیای غرب در شمال غرب تبریز بر روی تلخه رود واقع شده است . این پل با 16 دهنه به طول 100 متر و عرض 5 متر همواره بر اثر طغیان های تلخه رود و عوامل انسانی تخریب و بازسازی شده است. نام این پل را اولین بار در متون صفویه زمان شاه اسماعیل اول د رسفرنامه ونیزیان می بینیم .اینک درپشت این پل سرریزی احداث شده است که منظره دل انگیزی به وجود آورده است . با عبور از کناراین پل قدیمی پایگاه دوم شکاری تبریز را درپیش رو داریم و در جنب آن فرودگاه تبریز قرار گرفته است
از دیگر پل ها ی کهن وسط شهر که بر روی مهرآنرود برپا شده اند ، پل سنگی ، پل قاری ، پل صاحب الامر ، پل منجم و…را می توان نام برد که بین این ها پل قاری که به پا چراغ نیز مشهور است با سر ستون های کله قوچی خودوچراغهای قدیمی اش زیبایی خاطره انگیزی به همراه دارد. از لحاظ بنا نیز پل های یادشده با سه یا چهار دهنه طاقی و شیوه کهنی را دارند.
تنظیم توسط یورفان
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
آبشار شوی یا تله زنگ Shevi (Taleh zang) را شاید بتوان زیباترین آبشار ایران لقب داد. این آبشار از نظر موقعیت جغرافیایی از توابع شهرستان دزفول و استان خوزستان است. هرچند مردم لرستان این آبشار را متعلق به خودشان میدانند و با توجه به مسیری که برای رسیدن به آبشار طی میشود تاحدودی هم حق دارند.
گزارش دقیقی از ابعاد آبشار منتشر نشده است اما به نظر میرسد ارتفاع آبشار از سرچشمه تا رودخانه حدود 80 متر و عرض آبشار حدود 70 متر باشد. حجم آب خروجی آبشار در فصول مختلف سال متفاوت است و در فصل بهار به حداکثر خود میرسد.
در دامنه کوه و خروجی آبشار غاری وجود دارد که طول آن نامشخص است. افراد محلی میگویند که این غار کیلومترها طول دارد. هرچند اکیداً توصیه میشود بدون ابزار و ادوات غارنوردی و آشنایی به اصول آن وارد غار نشوید. مبداء خروجی آب از کوه، سراشیبیِ مرطوب و خطرناکی دارد. چندین مورد سقوط منجر به فوت در این قسمت گزارش شده است. در بدنه آبشار نیز خروجیهای متعددی وجود دارد که آب با فشار از آنها خارج میشود.
در پایین بخش عمودی آبشار، آب بصورت پله پله تا کف رودخانه جریان دارد. این بخش پوشیده از خزه است. برای رسیدن به زیر آبشار لازم است دو بار از عرض رودخانه عبور کنید. اگر وقت کافی دارید، برای دقایقی هم شده به زیر آبشار بروید. لذتِ رسیدن به زیر آبشار، صدای مهیب آبی که از بالای سر روی شما میریزد، وزش باد و مناظر زیبای روبرو دریچه جدیدی از لذت طبیعت گردی را به روی شما باز خواهد کرد. برای اینکار حتماً با افراد باتجربه همراه شوید.
حدود 40 دقیقه بالاتر از آبشار اول، آبشار دیگری قرار دارد که به آبشار دوم شوی معروف است. میزان آب این آبشار نیز بسیار متغیر است. نزدیک آین آبشار حوضچههای متعددی برای آبتنی وجود دارد. در کنار آبشار دوم (در مواقع کم آبی ) جا برای اطراق وجود دارد.
آبشار شوی فوق العاده زیباست اما آنچه این سفر را برای شما دلپذیرتر و به یادماندنیتر میکند سختی و مشکلات راه است. اگر قصد سفر به آبشار را دارید پیشاپیش خود را برای یک سفر چندروزه با مسائل شیرین و تلخ پیش بینی نشده آمده کنید.
نحوه دسترسی
تنها راه منطقی دسترسی به آبشار شوی فعلاً فقط مسیر ریلی است. برای رسیدن به آبشار لازم است ابتدا به ایستگاه تله زنگ در مسیر دورود – اندیمشک بروید. این مسیر همان خط آهنی است که خرمشهر و اهواز را به تهران متصل میکند و در دهه 1310 ساخته شده است. به خاطر داشته باشید که ایستگاه تله زنگ یک ایستگاه فرعی است و فقط قطار محلی و قطار عادی در این ایستگاه توقف میکنند.
اگر از تهران قصد سفر به آبشار را دارید میتوانید قطار عادی تهران – اهواز را سوار شوید و حدود سه ساعت پس از عبور از دورود به ایستگاه تله زنگ خواهید رسید. یک امکان دیگر این است که از شهرستان دورود ( واقع در استان لرستان ) قطار محلی سوار شده و به تله زنگ بروید. این قطار در نوع خودش دیدنی است. در طول مسیر هرجا که مسافر در کنار خط آهن ایستاده باشد توقف میکند. چرا که تنها راه ارتباطی یا بهتر است بگویم بهترین راه ارتباطی مردم در بسیاری از این مناطق خط آهنی است که عبور میکند. قطار محلی که ساعت دو بعد از ظهر از دورود به سمت اندیمشک حرکت میکند پس از طی حدود چهار ساعت به ایستگاه تله زنگ میرسد.
قبل از رسیدن به تله زنگ در ایستگاههای متعددی توقف میکند که مهمترین آنها ایستگاههای بیشه، سپید دشت، چم سنگر، کشور، تنگ هفت و تنگ پنج است. این مسیر خصوصاً در فصل بهار فوق العاده زیباست. وقتی به سمت جنوب میروید ارتفاعات معروف اشترانکوه را در سمت چپ خود خواهید دید. تونلهای طویل و متعدد از خصوصیت دیگر این مسیر است. توصیه میشود مقدار زیادی از وقت خود را در کنار پنجره قطار بگذرانید. برای آنهایی که این مسیر را در روز طی نکرده اند، طبیعت زیبا و پرصلابت زاگرس به یاد ماندنی است.
قطار در کنار رودخانه خروشان سزار به جنوب میرود و سزار هر چه بیشتر میرود پرآبتر و سهمگینتر میشود. چرا که از هر دره، چشمه، رودخانه یا آبشاری به سزار افزوده میشود. به خاطر دارم که دو ماجراجوی اروپایی طول رودخانه سزار را تا دریاچه سد دز قایقرانی کردند. پلهای متعدد از دیگر خصوصیات این مسیر است.
ایستگاه تله زنگ امکانات قابل توجهی ندارد. اگر دیرهنگام به ایستگاه رسیدید، توصیه میشود شب را در مسجد ایستگاه اطراق کنید. (مراقب اثاثیه خود باشید.) اگر زمان برای حرکت مناسب است، میتوانید به سمت آبشار حرکت کنید. برای رسیدن به آبشار لازم است از رودخانه سزار عبور کنید. برای اینکار مجبور هستید حدود یک کیلومتر از مسیر راه آهن را برگردید. اکیداً توصیه میشود از داخل تونل عبور نکنید، چرا که هز لحظه ممکن است قطار سر برسد.
برای عبور از روی پل معروف تله زنگ نیز مراقب عبور قطار باشید. بخش معلق پل خطر سقوط دارد. اگر مسیر پاخورده را در پیش گیرید، حدود سه ساعت طول خواهد کشید تا به روستای سرسبز شوی برسید. از اینجا دو روش برای رسیدن به آبشار وجود دارد:
1- قبل از رسیدن به روستا لازم است از عرض رودخانه عبور کنید. در مواقع کم آبی به راحتی میشود از رودخانه عبور کرد. در هنگام پر آبی لازم است به آب بزنید. به خاطر داشته باشید هرچه به تنگه نزدیکتر شوید امکان عبور از رودخانه کمتر و خطرات آن بیشتر خواهد شد. اگر هوا رو به تاریکی میرود، میتوانید شب را در منزل یکی از روستائیان سپری کنید. از روستای شوی امتداد جوی آب را در پیش گیرید تا به تنگه برسید. بخش خطرناک سفر در این منطقه است که جهت تسهیل در عبور و مرور بخشی از کوه را سیم بکسل بسته اند تا جهت حمایت از آن استفاده کنید. هرچند تاکنون سقوط در این ناحیه گزارش نشده است. از این مکان حدود یک ساعت و نیم تا آبشار فاصله است.
2- هنگامی که به روستای شوی رسیدید، نیازی به عبور از رودخانه و نهایتاً سیم بکسل نیست. میتوانید مسیر خود را ادامه داده و از کوه سربه فلک کشیده مقابلتان صعود کنید. این سربالایی راه شما را از نظر مسافت دور خواهد کرد اما مسیری است که عشایر برای جابجایی احشام خود از آن استفاده میکنند. بنابراین خطر آن بسیار کمتر است.
یک حسن دیگر هم دارد. در مواقع پرآبی، در حالت اول شما لازم است دو بار از رودخانه عبور کنید تا به مقابل آبشار برسید. در روش دوم نیازی به عبور از رودخانه نیست. این مسیر برای آنهایی که اکیپ ناهمگون با تواناییهای مختلف دارند و یا افرادی که ترس از ارتفاع آزارشان میدهد مناسبتر است.
امکانات رفاهی
* جاذبههای طبیعی ایران معمولاً فاقد امکانات رفاهی مناسب هستند. آبشار شوی فاقد هرگونه امکانات رفاهی است.
* رستوران و فروشگاه وجود ندارد.
* آبشار بلافاصله بعد از خروج از دل کوه ایجاد میشود و آب آن فاقد آلودگی میکروبی یا شیمیایی است. امکان اینکه برای چند روز با خودتان آب بیاورید ( به دلیل سنگینی بار ) وجود ندارد. اگر به شرب آب کاملاً بهداشتی اعتقاد دارید میتوانید آب را بجوشانید یا از قرصهای کلر استفاده کنید.
* سرویس بهداشتی وجود ندارد.
* آنتن دهی تلفن همراه وجود ندارد. سیستم تلفن ماهواره ای در روستای شوی موجود است اما معمولاً کار نمیکند. بعد از خروج از ایستگاه تله زنگ دیگر روی ارتباط تلفنی حساب نکنید.
* نزدیکترین روستا به آبشار، روستای شوی است که از آن عبور کرده اید و حدود دو ساعت با آبشار فاصله دارد اما متأسفانه اهالی روستا نمیتوانند امکانات قابل توجهی به شما ارائه دهند. اهالی روستا مردمانی خونگرم و بسیار مهربان هستند.
* فضای مناسب، وسیع، بدون شیب، مسطح و سایه برای اطراق کردن کم پیدا میشود.
* اگر قصد اقامت شبانه دارید، احتمال وجود جانوران وحشی را مد نظر داشته باشید. بقایای خون، خوراکیهای پخته شده یا سرخ کردنی (که در اطراف چادر خود پخش کرده اید) حیوانات را بیشتر به سمت شما هدایت خواهد کرد.
* هوا در فصل بهار کاملاً غیرقابل پیش بینی است. ممکن است بارندگی تند و سیل آسا شما را غافلگیر کند. توصیه میشود برای محافظت خودتان و چادر پلاستیک سبک و کم حجم همراه داشته باشد.
* احتمال دارد که اسباب و وسایل شما را دزد بزند. خصوصاً شب هنگام که شما در خواب عمیق هستید. اشیاء با ارزش خود را در کیسه خواب یا زیر سرتان قرار دهید. به خاطر داشته باشید که در این محل دورافتاده، کفشهای شما یکی از مهمترین وسایلی است که دارید.
* اگر وزن و حجم بار اجازه میدهد، حداقل هر دو نفر یک دمپایی سبک در کوله پشتی خود داشته باشید. دمپایی برای عبور از رودخانه، رفتن به زیر آبشار و جابجاییهای کوتاه بسیار مفید است.
* اقامت طولانی در کوهستان (بیش از چند ساعت) باعث آفتاب سوختگی خواهد شد. از کلاه یا کرم ضد آفتاب استفاده کنید.
* محلی برای دفع زباله وجود ندارد. زبالههای خود را دفن کنید. به حقوق آنهایی که پس از شما به طبیعت میآیند احترام بگذارید. همیشه کسانی هستند که به طبیعت احترام نمیگذارند. به عنوان یک کوهنورد، اگر زباله ای در اطراف شما مشاهده میشود، آنها را نیز با زبالههای خود دفن کنید.
* از شکستن شاخه درختان برای روشن کردن آتش شدیداً بپرهیزید. اگر حوصله کنید میتوانید تکههای کوچک چوب در امتداد رودخانه پیدا کنید. هرچند زغال یا کپسولهای کوچک وزن زیادی ندارند و حرارت متمرکز و بهتری را تأمین میکنند.
* از هنگامی که ایستگاه تله زنگ را ترک میکنید، جایی برای شارژ باطری دوربین عکاسی یا فیلمبرداری وجود ندارد. قبلاً پیش بینیهای لازم را تدارک ببینید.
* اتفاق هیچگاه خبر نمیکند. همراه داشتن داروهای ضروری و کمکهای اولیه ممکن است به دردتان بخورد.
بهترین زمان بازدید
آبشار شوی در شمال خوزستان واقع شده است و آب و هوای منطقه گرم است. تابستانها فصل مناسبی برای صعود به آبشار نیست. میزان آب آبشار کم خواهد شد، گزش حشرات آزاردهنده است و سبزی طبیعت کاهش مییابد. ماههای اسفند، فروردین و اردیبهشت برای صعود مناسب است. بهترین زمان بازدید از نیمه فروردین تا نیمه اردیبهشت ماه است. اگر میخواهید از تعطیلات پیوسته به آخر هفته استفاده کنید، خود را برای شلوغی مسیر، کمبود بلیط قطار و جای اطراق آماده کنید.
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
:::زندگینامه و تصاویر جدید الهام چرخنده بازیگر سینما و تلویزیون:::
الهام چرخنده (زاده 1357 ) بازیگر سینما و تلویزیون ایران و همسر فرشید نوابی (بازیگر) است . وی پس از ترک تحصیل در رشته? معماری فعالیتهای هنری خود را با تدریس طراحی و نقاشی در اصفهان پی گرفت.سپس با بازی در تله تئاتر شباشب در عرصه? بازیگری مطرح شد . همچنین با درخشش در فیلم سینمائی شب یلدا که اولین ایفای نقش وی در سینما بود موفقیت زیادی به دست آورد.
زمینه فعالیت: سینما و تلویزیون
ملیت: ایرانی
تولد: 1357
محل زندگی: تهران
پیشه: بازیگر
همسر: فرشید نوابی
مجموعه آثار
پروانه(سریال تلویزیونی 92-1391)
شباشب ( تله تئاتر )
شب یلدا ( فیلم سینمائی )
عروسی مهتاب ( فیلم سینمائی )
هما ( شبکه? ویدئویی )
والس خداحافظی ( تئاتر )
من یک مستأجرم ( سریال تلویزیونی )
ستاره? مهاجر ( اجرا )
سوگند ( فیلم سینمائی )
جنایت و مکافات ( فیلم کوتاه )
عکس های جدید الهام چرخنده
عکس های جدید الهام چرخنده
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
در این قسمت اندک اشاه ای به گوشه ای از فضائل اخلاقی و کرامات و سیره ی امام رضا علیه السلام می پردازیم:
ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) به کسى ظلم کند یا سخن کسى را قطع نماید یا حاجت کسى را در صورت قدرت رد کند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز کند یا به نشانه بى احترامى نسبت به کسى، تکیه دهد یا بنده هاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند کند؛ بلکه خنده آن حضرت تبسّم بود.
وقتى براى آن حضرت سفره مى انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مى نشاند. خواب آن حضرت بسیار کم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید.
روزه هاى مستحبى بسیار مى گرفت و هرگز سه روز روزه را در یک ماه ترک نمى کرد و مى فرمود که آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است. صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اکثرا آنها را در شبهاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر کس گمان کند که مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نکنید.
ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(ع) را چنین یادآور شده است:
“حضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مى پوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى مى پوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود.”
عطر اخلاق امام(ع)، در نسیم شعر شاعران
ابونواس، از ادیبان و شعراى معروف عصر امام رضا(ع) است. وى که در ادبیات و شعر، شهره و نامدار زمان خود بوده است، با تمام توان ادبى که داشت، از ستودن امام(ع) اظهار ناتوانى کرد. ابن طولون مى نویسد،
برخى از اصحاب به ابونواس اعتراض داشته، چنین گفتند:
تو در باره شراب، کوه و دشت، موسیقى و … شعر سرودهاى، تو را چه شده است که درباره موضوعى مهم، یعنى شخصیت والاى امام على بن موسى الرضا(ص) تاکنون چیزى نگفته و شعرى نسروده اى؟ با آن که معاصر امام نیز هستى و او را به خوبى مى شناسى.
ابونواس در پاسخ چنین گفت:
والله ماترکت ذلک الا اعظاما له و لیس یقدر مثلى ان یقول مثله
سوگند به خدا که بزرگى او مانع این کار شده است. چگونه کسى چون من، درباره شخصیتى چون او مدح تواند کرد.
آنگاه ابیات زیر را سرود:
قیل لى انت اوحد الناسطرا فى فنون من الکلام النبیه
لک فى جوهر الکلام بدیع یثمر الدر فى یدى مجتبیه
فعلام ترکت مدح ابنموسى و الخصال التى تجمعن فیه
قلت لا اهتدى لمدح امام کان جبریل خاد ما لابیه
چکیده سخن او چنین است: از من نخواهید او را بستایم، مرا توان آن نیست تا از کسى که جبرئیل خدمتگزار آستان پدر اوست مدح گویم.قصیدهاى به او منسوب است که در مرو چون چشمش به حضرت رضا(ع) افتاد، آن را سرود و گفت:
مطهرون نقیات ثیابهم تجرى الصلاة علیهم اینما ذکروا
من لم یکن علویاحین تنسبه فماله فى قدیم الدهر مفتخر
فانتم الملا الاعلى و عندکم علم الکتاب و ما جاءت بهالسور
امامان معصوم، پاکیزگان و پاکدامنان هستند که هرگاه نامى از ایشان به میان آید، بر آنان درود و تحیت فرستاده خواهد شد.
کسى که انتسابش به سلاله پاک على(ع) نرسد، در روزگاران داراى مجد و افتخار نیست.به راستى که شما در جایگاه بلندى قرار دارید و علم کتاب و مضامین سورههاى قرآن نزد شماست.
ابن صباع مالکى درباره حضرتش مىنویسد:
حضرت از مناقبى والا و صفاتى پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاک، هاشمىنسب و از نژاد پاک نبوى(ص) است.
بعداز جریان ولایتعهدى، روزى عبداللهبن مطرف بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(ع) نیز در مجلس حضور داشت. خلیفه رو به عبدالله کرد و گفت: در باره ابوالحسن علىبن موسى الرضا(ع) چه مىگویى؟
عبدالله گفت:
«چه بگویم در باره کسى که طینت او با آب رسالت سرشته شده و ریشه در گواراى وحى دوانیده است. آیا از چنین ذاتى جز مشک هدایت و عنبر تقوا مىتواند ظاهر شود؟»
فضائل اخلاقی و کرامات و سیره ی امام رضا(ع)
اخلاق امام(ع) در بیان روایات
او بسیار به مستمندان رسیدگى مى کرد. به دادن صدقه به ویژه در شبهاى تار و به صورت پنهانى بسیار مبادرت مى کرد. با خدمتگزارانش کنار یک سفره مى نشست و غذا مى خورد.
هیچ فرقى میان غلامان و اشراف و اقوام و بیگانگان نمى گذاشت، مگر براساس تقوا. همواره متبسم و خوشرو بود. بهترین بخش غذاى خود را قبل از تناول، براى گرسنگان جدا مى ساخت. با فقرا مى نشست. در تشییع جنازه شرکت مى جست. خدمتکارى را که مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمى خواند. با صداى بلند و با قهقهه هرگز نمى خندید.
رفع نیاز مؤمنان و گره گشایى از ایشان را بر دیگر کارها مقدّم مى داشت. روى حصیر مى نشست. قرآن زیاد تلاوت مى کرد. با گفتارش دل کسى را نرنجانید. سخن هیچ کس را ناتمام نمى گذاشت و نمى شکست. هیچ نیازمندى را تا حد امکان رد نکرد. پاى خود را هنگام نشستن در حضور دیگران دراز نمى کرد. در حضور دیگران همواره از دیوار فاصله داشت و هیچ گاه تکیه نزد.
همواره یاد خدا بر زبان جارى داشت. از اسراف و تبذیر سخت پرهیز داشت. به مسافرى که پول خود را تمام و یا گمکرده بود، بدون چشم داشت، هزینه سفر مى داد. در دادن افطارى به روزه داران کوشا بود. به عیادت بیماران مى رفت.
در معابر عمومى، آب دهان خود را نمى انداخت. از میهمان شخصا پذیرایى مى کرد. هنگامى که بر جمعى کنار سفره وارد مى شد، اجازه نمى داد تا براى احترام وى از جاى برخیزند. به سخن دیگران که وى را مورد خطاب قرار داده، از او پرسشى داشتند، با دقت کامل گوش مى داد.
خویش را به بوى خوش معطر مى کرد، به خصوص براى نماز. به نظافت جسم و لباس به ویژه موى سر توجّه داشت. قبل از غذا دستها را مى شست و با چیزى خشک نمى کرد، بعد از غذا نیز آنها را مى شست و با حولهاى خشک مى کرد.
اگر غذایى از حد نیاز زیاد مى آمد، آن را هرگز دور نمى ریخت. در حضور دیگران به تنهایى چیزى نمى خورد. بسیار بردبار و شکیبا بود. کارگرى را که به مبلغ معین اجیر مى کرد، در پایان افزون بر مزدش به او عطا مى کرد. با همگان با رافت و خوشرویى روبرو مى شد. بسیار فروتن بود. به فقرا و بیچارگان بسیار مى بخشید و آن را براى خود پس انداز مى دانست.
این همه که یاد شد، بىگمان خوشه اى از خرمن شخصیت اخلاقى آن امام بزرگ است و نه تمام.
مهمانى و آداب آن
شبى حضرت رضا(ع) مهمانى داشتند که یک مرتبه چراغ تغییرى کرد- و احتیاج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز کرد تا چراغ را درست کند.
حضرت رضا(ع) دست او را کنار زدند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند: «ما قومى هستیم که مهمانهایمان را به کارى وا نمى داریم» احترام مهمان، بیش از این است که به خدمت صاحبخانه بپردازد.
حقوق کارگر
سلیمان جعفرى مى گوید:… من با حضرت رضا(ع) وارد منزلشان شدیم، حضرت دیدند غلامانشان مشغول گلکارى هستند و کارگر سیاه چهرهاى هم با آنها مشغول کار است.
حضرت فرمود، این کیست با شما؟ غلامان گفتند او را آورده ایم به ما کمک کند و چیزى هم به او بدهیم.
حضرت فرمود، آیا مزد او را معین کرده اید؟ گفتند نه، ما هر چه به او بدهیم راضى است.حضرت بسیار خشمگین شدند به طورى که مى خواستند غلامان خود را با تازیانه ادب کنند، من پیش رفته گفتم، فدایتان شوم چرا ناراحت شدید؟!
حضرت فرمود: آخر من چندین بار آنها را از مانند این کار منع کرده ام که به هیچ کس کارى ندهند مگر مزد و اجرت او را تعیین کنند.
- اى سلیمان- بدان اگر کارگرى براى تو کارى کرد بدون تعیین اجرت غالبا چنین است- اگر سه برابر اجرتش را هم به او بدهى باز گمان مى کند. کم داده اى و اگر مزد او را تعیین کردى، اگر همان مقدار هم بدهى ترا سپاسگزار است و اگر یک ذره اضافه کنى آنرا بحساب مى آورد و مى فهمد که به او زیادى هم داده اى.
تواضع در کمک کردن
یک بار حضرت امام رضا(ع) وارد حمام عمومى شدند. یکى از کسانى که داخل حمام بود و حضرتش را نمى شناخت از حضرت خواست که او را دلاکى کند. حضرت با تمام جلالتى که داشتند شروع کردند به کیسه کشیدن آن شخص.
هنوز چیزى نگذشته بود که افرادى که در حمام رفت و آمد داشتند، حضرت را شناختند و به آن شخص معرفى کردند آن مرد شروع کرد به عذرخواهى، ولى حضرت بدون اینکه از کار خودشان دست بردارند، جملاتى براى رفع ناراحتى او فرمودند و همانگونه که دلاکى مى
کردند با کلام نرم و ملایم قلب او را آرامش بخشیدند.
تقوى ملاک برترى
یکى از اهالى بلخ مى گوید: من در سفر حضرت رضا(ص) به خراسان همراه بودم، یک روز وقتى سفرهاى براى حضرت انداختند آن حضرت تمام خدمتگزاران اعم از سیاه و غیر سیاه را بر سر آن سفره جمع کرد.
من عرض کردم فدایت شوم خوب است براى آنها سفره دیگرى قرار دهید! حضرت فرمود، آرام باش که خداى همه ما یکى است، مادر همه ما و پدر همه ما یکى است و پاداش هم به عمل است. هر کس عملش بهتر است نزد خداوند مقربتر است هر چند بنده یا سودانى سیاه باشد.
اسراف و تبذیر
یاسر خادم مى گوید: روزى غلامان حضرت میوهاى خوردند و آن را به پایان نرسانده به دور انداختند.
حضرت رضا(ع) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از همین میوه نیم خورده بى نیاز هستید- بدانید- افرادى هستند که به آن محتاجاند، آن را به افرادى که احتیاج دارند برسانید.
حرمت مؤمن
یسع بن حمزه مىگوید: من در مجلسى با حضرت رضا(ص) مشغول صحبت بودم و عده زیادى هم براى پرسش از مسائل حلال و حرام جمع شده بودند. که مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و سلام کرد و عرضه داشت. من دوستى از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از حج مى آیم، زاد و توشه ام گم شده اگر ممکن است کمکى بفرمائید که من به شهرم برسم که این نعمتى است بر من از جانب خداى تعالى، پس چون به شهرم رسیدم آنرا از جانب شما صدقه مى دهم چون من احتیاجى به صدقه ندارم.
حضرت فرمود: بنشین، خدا تو را رحمت کند. حضرت رو کردند به مردم و با آنها سخن گفتند تا وقتى که متفرق شدند و فقط آن مرد و من و سلیمان جعفرى و خیثمه باقى ماندیم. حضرت فرمود، اجازه مى دهید من به داخل منزل بروم؟
بلند شدند و داخل رفتند و بعد از لحظاتى آمدند پشت در و دست مبارک خود را از بالاى در خارج کردند و فرمودند: کجاست آن مرد خراسانى؟ آن مرد گفت: بله اینجا هستم. حضرت فرمود: این دویست دینار را بگیر و کار خود را انجام بده و به آن متبرک شو و از طرف من هم لازم نیست صدقه دهى، بیرون برو که من ترا نبینم و تو مرا نبینى. آن مرد خارج شد.
وقتى حضرت آمدند، سلیمان گفت فدایت شوم شما که عطاى وافر و زیادى به این مرد فرمودید چرا روى نازنین خود را از او پوشاندید؟ حضرت فرمود، تا مبادا ذلت سؤال را در چهره اش ببینم. آیا مگر نشینده اى که رسول خدا(ص) فرمود: هر کس حسنه و کار نیک خود را مستور بدارد، برابر است با هفتاد حج و هر کس سیئه و کار زشت خود را آشکار کند خوار مىشود و هر کس زشتى خود را بپوشاند و عمل خلافش را در پنهان انجام دهد بخشیده خواهد شد؟!
اطعام مساکین
معمربن خلاد مى گوید: وقتى حضرت رضا(ص) مى خواستند غذا بخورند یک کاسه بزرگى را کنار سفره مى گذاشتند و از بهترین غذاها، از هر کدام مقدارى، در آن کاسه مى ریختند و مى فرمودند: آنرا به مساکین بدهند.
سپس این آیه مبارکه را قرائت مىفرمودند: فلا اقتحم العقبة – سوره بلد آیه 11 – «پس انسان. آن گردنه هاى سخت را نتواند پیمود.» و بعد مى فرمود، چون خداوند مى دانست که براى هر انسانى، آزاد کردن بنده، مقدور نیست راهى براى رسیدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.
عبادتهاى سنگین و ختم قرآن و سجده هاى طولانى
برادر دعبل مى گوید: حضرت رضا(ص) پیراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقیق به برادرم «دعبل» عنایت کردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» که در آنجا فایده خواهى برد، و فرمود: این پیراهن را محافظت کن.زیرا که من در این پیراهن در هزار شب، هر شب هزار رکعت نماز خواندهام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم کرده ام.
صولى مىگوید: از جدهام پرسیدند که درباره رفتار حضرت رضا(ع) سخنى بگوید.
جده من که زنى بسیار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(ع) که همیشه نمازش را در اول وقت مى خواند وقتى نماز صبحش تمام مى شد به سجده میرفت و سر مبارک خود را بر نمى داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در این مدت به ذکر خداى تعالى مشغول بود.
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط